بااینکه پسرم هنوزدوازده ماهشوتمام نکرده ولی من یک ماهه باردارم اونم یه فرشته ی نازدیگه.
مرسی خدای خوب من بابت هدیه ی کوچولوت
سوپرایزت عالی بود
بااینکه پسرم هنوزدوازده ماهشوتمام نکرده ولی من یک ماهه باردارم اونم یه فرشته ی نازدیگه.
مرسی خدای خوب من بابت هدیه ی کوچولوت
سوپرایزت عالی بود
آخی یادش بخیرتصمیم کبری😔
خوب بگذریم تصمیم گرفتم ک وقتایی ک گل پسری بیداره نرم دورگوشی فقط وفقط وقتموصرف گل پسرم کنم.
خوب وقتایی خوابیدمنم میام دورگوشی وبلاگ وتلگرام وکارای دیگموانجام میدم مث الانD:
حالاک خدایه نی نی خوب وباهوش وسالم بم داده ووظیفه ی تربیتش روبرعهده ی من گذاشته من چرابایدکوتاهی کنم وازهدیه ی به این خوبی درستت استفاده نکنم
پس بایداول ازهمه خودم یه تعغیراتی توخودم ایجادکنم بله درسته پدرمادراانتظارنداشته باشن ک خودشون پرازایرادباشن ولی بچه ی گلشون همه چیزش اوکی باشه پاشویاالله تلاش کن
1.بجای موبایل گرفتن تودستت کتاب تودستت بگیر
2.بجای اینکه وقتایی ک دورهمیم موبایل تودستت باشه یاپاتلوزیون یاخدای نکرده ماهواره ک خداروشکرمانداریم ونخواهیم داشت حالانکنیداهَ اهَ چه بی کلاس مگ ماهواره هم کلاس داره وقتیک طرف چنتاخونه داره ماشین داره کاردائمی وحقوق ثابت داره پس خیالتون راحت ک خریدن ماهواره براش کاری نداره خرجی نیست. پس یادتون نره کنارهم باشیدب بهانه ی یه میوه خوردن یایه چنتااستکان چای باهم حرف بزنیدبگیدبخندیدوازخودتون وحال وهواتون وازاتفاقات خوب زندگیتون بگید
3.همیشه کارای خیروخوب انجام بدیدبه دیگران کمک کنید
4.نمازهاتون روبخونیدوسعی کنیدسروقت باشه متاسفانه کاری ک من درانجام دادنش بسیاربسیاراین چندسال کوتاهی کردم:(
5.احترام بزرگترهاتون روداشته باشیددرهمه شرایط حتی واگ مشکلی باهم داریدیالااقل جلوبچه حواستون بکاراتون ورفتاوبرخوردتون باشه
6.پدرومادرالطفاجلوبچتون دعواممنوع توهین وبی احترامی ممنوع ازهم دییگه پیش بچتون خوب بگیدخوبی های همدیگه روبگیدبگردیدنکات مثبت وخوب هم دیگه روپیداکنیداوناروباخودتون مرورکنیدلحظات خوب روزای خوب خاطرات خوب یاک واسه یه لحظه نبودهم دیگه روحس کنیدآره چه عیبی داره ببینیدچه میکنه معجزه میشه اون وقت قدرهموبیشترخواهیددونست.
7.جلوبچه هیچ وقت ازخانوادهی پدریش بدنگیدحتی اگ باشمااصلاارتباط خوبی نداشته باشن شایدواقعانوه ی گلشون روصمیمانه ازته قلب دوست داشته باشن پس مادراایقدتوگوش بچه هاتون نخونیدبذاریدخودش حقایق روببینه وتصمیم بگیره
8.بچتون روپولکی بارنیاریدبهش یادبدیدوبراش توضیح بدیدقرارنیست همه ک پول دردسترس باشه نه گاهی واقعاکفگیرته دیگ میخوره.
9.همه چیزدراختیاربچه هاتون نذاریدبذاریدبچه یکم شوق وذوق داشته باشه وبرابه دست اوردن بعضی چیزایی ک دوست دارن انرژی ابتکارعلاقه وخلاقیت ازخودش نشون بدن
بنظرمن چیزایی ک دیدم واحتمالااکثریت باش موافقن اینه ک بچه ای ک همه چی دراختیارش بوده وسختی نکشیده به جای نرسیده یاکه تعدادشون زیادزمان قدیم زندگیاسخت تربودامکانات کم بودولی خداروشکرهمه چیزخوب بودوهمه قانع بودن الاناهمه چیزهست ولی بعضی جونامعتادتحصیلات نصف نیمه افسرده ناامیدآخه چراااااا
10.درحضورکودک غیب کردن فال گوش ایستادن دروغ گفتن ممــــــــــــــنوعــــــ
+++ادامه دارد......
۲۹مردادزلزله اومدصبح بودهممون دویدیم ک ازخونه بزنیم بیرون من نی نیموجاگذاشتم توتختش
هان :|
خوچیه سرصبح بودهمه خواب بودیم یادم رفته بودک مادرشدم :)
احمدرضااون موقعه فقط۱۴روزش بود
۳۱مرداد امروزبردمت بهداشت وبندنافت افتادحالاچطوروکی نمیدونم فکرکنم همون موقعه ک بابایی قنداقت روبازکردوازقنداق درت اورد
ای وای یادم رف برات قطره ویتامین آ-د بگیرم دیشب یعنی شب ۳۰ام وروزش وکل ۲۹ام بوداون شب شیرخشک بهت ندادم هنوزهم بهت ندادم
دوشنبه23مرداد
ساعت۸وخورده ای رفتیم بیمارستان بابابایی وخاله طوبی چون گفته بودن ک تورودوشنبه بیارم
ولی وقتی رفتم گفت ک ن کاری نداریم باهاتون
بعدازاونجاباهم رفتیم شهررفتیم بانک کارای خاله طوبی روانجام دادیم حسابی خسته شدیم.حسابی خسته شدیم وعصرش بابایی مامانی روبردک سونوی سینه هاشوانجام بده کلینیک سپاه ویه بسته پوشک مای بی بی برات خریدویه بسته دستمال مرطوب جمعه و۲۷پوشک فیروزروتموم کردی.
یه دونه هم بچه برادرداریم ما ک به لطفش تاازگل پسری غافل میشم پسرمویه کاری کرده دس میکنه توچشش،یادستشومیکشه یاپاشو اسیرم ازدستش بایدحسابی مراقب باشم میترسم تنهاش بذارم اخه اونم کوچیکه دوسالش نشده هنوزشایدخیلی دوستش داره همش میگه دادادادا
سلام ساعت ۵رفتیم دکتربراسونوگرافی مرکزشهرحساب بکش چقددور.....من ازصبح نوبت سونوگرفته بودم خلاصه ساعت ۵رفتم نزدیکای ۷بودک سونوازم گرفت رفتم نشون دکترزنانم بدشم ک تازه فهمیدم ک افتضاحه افتضاحه سونوهمه اش غلط بودوزن بچه روزده ۲۹۴گرم درصورتی ک الان باید به کیلوگرم باشه نه به گرم لعنت به شهری ک یه سونوگرافی درس حسابی نداره هرچی دکترخلوچلودیونه ومنگلن توشهرمان منک نظرم اینه اکثردکتراکم دارلعنتیادوروزه همه اش یه سره سرپام همه اش توشهرم میرم ومیام میرم ومیام خداکنم بندازن بیرون هرچی دکترآشغالیه ازتوشهرمون خدایاتوبمارحم کن فیعلا
هیچ عشقی عشق مادربه فرزندنمیشه اینوامروزبه دخترخانومی گفت ک عین من اومده بودآزمایش سه ساعته ی قندبارداری روبده ومث من سرگیجه داشت وقتی دیدمن مامام باهامه ناراحت شدگفت مامانته گفتم اره گفت خوشبحالت من مامام اون سردنیاست. البته ناگفته نمونه من شوهرم اوردم ازمایشگاه کارداشت خودم بش گفتم بره ومامانم زنگ زدم بیادآخه بیچاره اونم درگیره اونم دورخونمونه داریم خونه درست میکنیم یه واحدبابام بم داده دوردرست کردن اونه ایشاا...امسال میریم توخونه خودمون ولی دوتاداداشامم هستن تواون ساختمون دوس ندارم پیش کسی باشماصلاحوصله خودشون وزنای انترشون روندارم البته اون داداشم ک هنوززن نگرفته ولی اونم نیومده انترحساب میشه شانس من همه درگیرن
امروزرفتم دکترساعت۴وخورده ای باتاکسی سرویس بامامانم تواین وضعیت افتضاح مالی قرارشدمامانم خرج دکترموبده این دوماه اخرویزیت دکترودادمامانم۳۴تومن بعدفهمیدم ک یه دکترجدیداومده ویزیتش سی تومنه تازه باماهم قراردادداره کمترهم میگیره احتمالا سونوگرافی هم بهم نوبت ندادگفتش ک تا۱۲تیرنوبت نداریم یه سونودیگه رفتم ک بابیمه ماقراردادداره گفت ک درطول روز۱۰نفربیشترپذیرش نمیکنه اعصابم خوردشداخه یه ساعتی تومطب دکتربیکارنشسته بودم میتونستم بیام نوبت بزنم تامن رسیدم جلومن یه آقایی دوتانوبت اخری روگرفت اعصاب خراب شددکتربرام ازمایش نوشت سونونوشت یه عالمه نامه وقرص برام نوشت اصلابه خوندن نمیرن این چه وضعشه واقعا خلاصه توبازاریه بارازروی یه پله افتادم یه دوسه باری هم پام پیچ خورد حالابماندک فردابایدازخواب نازبیدارشم باشکم خالی برم یه عالمه ازمایش بدم وبعدشم سونوبدموخیلی گرمه خیلی خسته کننده اس برامن توگرمای وحشتناک خوزستان
همسرخوب ونازنینم بهترین همسردنیا روزای شیرین زندگیمون دارن کم کم سپری میشن وحالامیوه وثمره ی زندگیمون توی دل مامانش جاگرفته وماسه نفری امسال یه سال نووتازه روآغازمیکنیم مهم نیست اول سال باشه یاوسط سال یااول هفته یاهروقت دیگه هرموقعه باتوکل برخداوعشق اراده کنی به انجام دادن کاری حتماموفق میشی. عزیزم روز۱۳۹۴/۳/۲۴زندگی مابهم پیوندخوردیه پیوندآسمونی پیوندمون مبارک عزیزم
چندوقته ک یه چیزی مث سکسکه مث ضربان قلب پشت سرهم توشکمم میزدی اولش فکرکردم ضربان قلب میوه ی دلمه گفتم صداقلب گل پسرمه ولی چراایقدتندوزیاددیشب ک ازچنتامامان دیگه پرسیدم گفتن ک پسرت سکسکه میزنه الهی من فدای سکسکه هات بشم من پسرم تاج سرمامانی میخوای توپولوشی.خیلی خیلی بی نهایت دوستش دارم این اولین تجربه ی بارداری منه برام خیلی می ارزه وجودتوپسرم دوستت دارم
سلام به روی ماهتون دارم کلاسای قبل زایمان رومیرم ۱۴جلسه بایدبرم اونم تواین هوای گرم خوزستان وقتایی که گل پسرم لگدمیزنه وول میخوره من عشق میکنم عاشقشم
۵۷روزصبرکردن
واسه دیدن روی ماهت پسرگلم ۵۷روزدیگه مونده این مدت خیلی سخت گذشت ولی باقیشم طاقت میارم توی آخرین سونوبهم گفته بودن۱۵مردادپسرم چشمای قشنگش روبه روی این دنیابازمیکنه ولی خودم احتمال میدم زودتربیادبه دنیا
تنش سالم باشه وزایمان خوبی داشته باشم بقیه اش مهم نیست خدابزرگه
سلام خوبید؟ ممنون ماهم خوبیم نی نی هم خوبهبااینکه یکم دیرشده ولی هفته ی معلمروبه همه ی معلمابخصوص همسرخوبمتبریک میگم این روزابه شدت دورکارای خونمونهستیم ک زودترازاین وضعیت خارج شیم خسته شدیم ازاجاره نشینی راستی دیروزک رفتیم باآقای همسروگل پسرم رفتیم سونودادم گل پسرم۹۳۱گرم بود الهی من قربونش برم این روزادلم خیلی میخوادک بافتنیوخیاطییادبگیرم البته من همه ی هنرهارودوس دارم ولی نمیدونم چراتاالان وقت نشدک برم کلاس یاکه درست حسابی بشینم یادبگیرم
چندروزه حسابی منوآقای همسرمشغولیم باتایپ کردن ونوشتن سوالات نوبت دوم دانش آموزان چشم مونده برامون نه کمرازبس ک ساعت هاپشت کامیپیوتریم
سلام بردوستان بی وفا😏من اومدم
این روزهاساعت هاولحظات زیبایی روسپری میکنیم منوگل پسرماینک حس کنیدیه ادم دیگه درون وجودشماداره رشدمیکنه وبه زندگیش ادامه میده وبه زودی میادتواغوشت واقعاحسی خارق العاده اسبرای مادعاکنیدراستی اسم برام نفرستادیدپسرم اوایل مردادمیابه دنیاهنوزاسم انتخاب نکردم براش...
سلام دوستای خوبم حالتون چطوره؟
الان نی نی خوشکل من یک ماه ودوهفته و۲روزشه ۸دی بایدبرم سونوبراقلب خوشکل نی نیم
شبااصلاخواب ندارم دل درددارم علائم بارداری چندوقته ک خودشون رونشون دادنه وبدترازهمه(دستشویی رفتن اونم شباس)
میدونیدک قراربودبراکنکوربخونم ساعت مطالعه ام خیلی افت کرده.
امیدوارم هرکسی منتظریه فرشته کوچولوتوزندگیشه خدازودترقسمتش کنه ایشاا...
سلام حالتون چطوره
+اصلاباورم نمیشه مامان شدم الان من یک ماه ویک هفته وسه روزه ک باردارم
+خیلی خوشحالم ک الان یه نفررودارم باخودم یه نی نی خوشکل ک هرجامیرم بامه باش حرف میزنم دردودل میکنم صبح بخیروشب بخیربش میگم نوازشش میکنم خلاصه شده همه کسم طوریکه احساس میکنم یکم منوآقای پدرازهم دورشدیم.
دلم میخواست الان برم توحیاط زیربارون داره بارون میاددومین بارون شهرمونه ولی حیاط نداریم بلکه برم توخیابون یادش بخیردوران قبل ازدواج خونه پدرم تابارون می اومدسریع میرفتم توحیاط می ایستادم زیرسایبون صدای قطره های اب روسایبون خیلی قشنگ بودیادم میادبچه ترک بودم توخونه قبلی قبلیمون ک خیلی بزرگ وحیاط داربودیه دونه ازاین تخت آهنیای بزرگ داشتیم.هروقت بارون می اومد می رفتم روش میپریدم وشعربارون میادنم نم رومیخوندم اصللادوس ندارم بزرگ شم الان ک یاددوران کودکیم افتادم نمیدونم یه حس عجیب ومبهمی دارم نسبت به اینکه میدونم هی سنم میره بالاتروبالاخره یک روز......تمام.
خیلی حرف داشتم خیلی تایپ کردم ولی پاک شدن :|
خلاصشون
+اینکه خیلی وابسته شدم به فضای مجازی وابسته ک چه عرض کنم بهتره بگیم مُعتاد :)))این داره به من وزندگیم ووقت ودرسم لطمه میزنه واینکه آقامون همش میگه من بایدبرم زن بگیرم :)البته الکی وگرنه خودم حسابشومیرسم:/
+واینکه توهروبلاگی رفتیدک خیلی عاشقانه وبدون دغدغه ومشکل ناراحتی ودلخوری داشتن زندگیشون میکردن شماناراحت نشیددنیای مجازیه دیگه هرکی میایه چیزی مینویسه
این حرفاروواسه این گفتم ک بدونیدمشکل وسختی توهمه زندگیاهست بنده بعدگذشت یک سال وسه ماه زندگی مشترک فهمیدم ک ازناراحتیاودلخوریابایدگذشت ودرزمان بروز مشکلات هم بایدصبوربود هم همین وبس زندگی متاهلی یه روزدوروزنیست یه عمره
سلام دوستان خوبمحالتون چطوره؟
دو معضلی هست بنام حالاغذاچی درست کنم ویکی دیگه اینکه حالامن چی بپوشم واقعاآدم کلافه میشه امشب اصلانمیدونستم شام چی درست کنم
آقامون امروزاومدنمیدونم چرااصلابرامن نظرنمیده کسی🤔دوستتون دارم فیعلابای
دوســـــــــــــ❤تت دارم همسرخوبم:)
آقای پدرمنظورم همسرمه..!!دیگه میخوام بااین اسم صداش کنم امروزاومدن اونم یهویی عاشق این غافلگیریاشم:)))
سلام صبح وظهرقشنگ پاییزیتون بخیرامروزصبح زودیه میسرطولانی روپیاده روی کردیم یایه آدم دیگه باعشقم😚😙😍😘😗زندگیمه آقامون💑خلاصه به مقصدک رسیدیم موقعه ی قرعه کشی شدنه من نه آقامون هیچی گیرمون نیومدباورتون میشه بعضی هاازیه خانواده۴تاجایزه گیرشون اومدمن خیلی ناراحت شدم😤😢😭یعنی منفجرشدم ازناراحتی ودس خالی وناامیدبرگشتیم خونه راستی پیاده روی بخاطرهفته ی دفاع مقدس بودخدارحمت کنه همه ی شهیدان روواقعاکاری کردن کارستون الان اینقدوابستگی هازیادشده که کم حاضرن ازجونشون بگذرن البته همه جورآدمی وجودداره👉یکیش خودمن ک هروقت داداشم وشوهرم میگن ک خدای نکرده اگ جنگ شدمیریم برای دفاع من هیچی نشده گریه وزاری میکنم میگم من نمیذارم آخه دلم نمیاد😐
سلام این اولین مطلبیه ک من میخوام بذارم تووبلاگمون امیدوارم زودزودبه ماسربزنیدونظرهای خوب خوب بدید
جاداره همینجاتولدعشقموبهش تبریک بگم
عشق زندگیم تولدت مبارک7اسفند
سلام دوست عزیز قلم بسیار زیبایی دارید موفق باشید وبتون دنبال شد